تمـهیـد پـیـشـرفت کشـور

طرح نظر و ایده درباره مشکلات و مسائل پیش روی پیشرفت ایران اسلامی

تمـهیـد پـیـشـرفت کشـور

طرح نظر و ایده درباره مشکلات و مسائل پیش روی پیشرفت ایران اسلامی

تمـهیـد پـیـشـرفت کشـور

مقام معظم رهبری :
درس بزرگى که ما از این فشارهاى اقتصادى دریافت کردیم، این است که هرچه میتوانیم، باید به استحکام ساخت داخلى قدرت بپردازیم؛ هرچه میتوانیم، در درون، خودمان را مقتدر کنیم؛ دل به بیرون نبندیم. آنهائى که دل به بیرون ظرفیت ملت ایران میبندند، وقتى با یک چنین مشکلاتى مواجه شوند، خلع سلاح خواهند شد. ظرفیتهاى ملت ایران خیلى زیاد است. ما باید بپردازیم به استحکام ساخت درونى اقتدار ملى؛ که آن روز به مسئولان کشور عرض کردیم: در درجه‌ى اول، مسائل اقتصادى و مسائل علمى است؛ که باید با جدیت دنبال شود

آخرین نظرات
  • ۲۲ ارديبهشت ۹۸، ۱۳:۵۰ - پریسا نامجو
    ممنون./
  • ۲۲ شهریور ۹۷، ۱۱:۳۵ - اکروتیک
    عالی

گریزی در فتح خون

سه شنبه, ۱ خرداد ۱۳۸۶، ۱۱:۳۶ ب.ظ

فتح خون - روایت محرم از زبان شهید آوینی دارای دو ویژگی منحصر بفرد است. یکی نثر ادیبانه و دیگری غنای عارفانه. از این رو سخن گفتن پیرامون آن بسیار دشوار است. از سوی دیگر عمق معارف طرح شده در این کتاب و نوع نگاه و تحلیل های شهید آوینی از عاشورا به قدری عبرت آموز است که نمی توان از کنار آن بی تفاوت گذشت...

لذا در این نوشته تلاش شده است تا بخشی از مهمترین اندیشه های شهید آوینی درباره واقعه عاشورا طرح گردد.نیاز فضای فرهنگی -دینی کشور به نگاهی عمیق تر حول واقعه کربلا از مهمترین معیارها در انتخاب مطالب زیر می باشد.

 

ویژگی منحصر بفرد فتح خون، تحلیل وقایع کربلا در زمان حال است. راوی در تحلیل های خود خواننده را ترغیب می کند تا کربلا را در قالب زمان خویش بررسی نماید. لذا می توان بخشی از پاسخ سوال اساسی حیات همه دینداران را در این کتاب پیگیری کرد. این سوال در بازه های زمانی مختلف به گونه های متعدد خود را نمایان می سازد:

اگر ما در کربلا بودیم جزء اصحاب عاشورایی بودیم  یا خیر ؟

چگونه می توان به این سوال پاسخ داد ؟

چگونه باید زندگی کرد تا بتوان در عرصه هایی همچون کربلا تصمیم های درستی را گرفت ؟

چه عواملی عده ای را از همراهی با کاروان کربلا باز داشتند ؟ و ...

بسیار ساده لوحانه است اگر کسی گمان کند که سوالات فوق آسان و تصمیم گیری در عرصه هایی همچون کربلا شفاف و ساده است. تاریخ این ادعا را براحتی رد می کند.

1- اولین محور برجسته در فتح خون طرح چگونگی دینداری انسانهاست. وقایعی همچون کربلا عرصه محک دینداری انسانهاست.

شهید آوینی در بخشهایی از فتح خون دیندارانی که پشت بر کاروان حضرت امام حسین (علیه السلام) نمودند را توصیف می نماید. همان دسته ظاهر گرایان متنسک ...

کسانی که ایمان آورده اند و در جستجوی حقیقت ایمان نیستند. کنج فراغتی و رزقی مکفی ... دلخوش به نمازی غراب وار و دعایی که برزبان می گذرد اما ریشه اش در دل نیست ، در باد است ...[1]

کسانی که اجسامشان به جانب قبله نماز می گزارند ، اما ارواحشان هنوز همان اصنامی را می پرستند که ابراهیم شکسته بود. اجسامشان به جانب قبله نماز می گزارند، اما ارواحشان با باطن قبله که امامت است، پیکار می کنند.[2]

ظاهر گرایی آفت مبتلا به جوامع اسلامی در طول تاریخ بوده است و بسیاری ظالمان در ظاهری دینی عرصه را برای جولان خود هموار می نمودند. معصومان تشیع همگی از سوی کسانی به شهادت رسیدند که داعیه دین و دینداری را داشته اند،کربلا فقط یک نمونه در این میان است و برای کسانی که می خواهند عبرت بگیرند یک نمونه کفایت می کند.

شهید آوینی در کلامی مختصر موضوع دینداری و انسانها را چنین جمع بندی می نماید :

"ظاهرِ دین، منفک از حقیقت آن، هرگز ابا ندارد که با کفر و شرک نیز جمع شود و اصلاً وقتی که دین از باطن خویش جدا شود، لاجرم به راهی اینچنین خواهد رفت.[3] "

"اسلام لباسی نیست که باپیکر جاهلیت جفت بیاید ، اما اینجا دنیاست و بادیه وهم میان ظاهر و باطن فاصله انداخته است ... جاهلیت ریشه در باطن دارد و اگر نبود کویر مرده دل های جاهلی، شجره خبیثه بنی امیه کجا می توانست سایه جهنمی حاکمیت خویش را بر جامعه اسلام بگستراند[4]؟"

2- نوع نگاه به نسبت میان انسان و دنیا – یعنی چگونگی زندگی انسان در این کره خاکی- دومین موضوع برجسته در کتاب فتح خون می باشد.

آوینی معتقد است که گل وجود آدمی خاک فقر است که با اشک آمیخته اند و در کوره رنج پخته اند[5] ... انسان امانتدار آفرینش خویش است و عوالم بیرونی اش عکسی است از عالم درون او در لوح آینه سان وجود.[6]

زندگی در اندیشه شهید آوینی عرصه آزمایشها است و هیچ کس را از این ابتلائات گریزی نیست. در این ابتلائات است که انسان مجبور به انتخاب است. انتخابی که همچون لیله القدر سرنوشت او را رقم می زند.

"هر انسانی را لیله القدری هست که در آن ناگزیر از انتخاب می شود و حُر رانیز شب قدری اینچنین پیش آمد ... «عمربن سعد » را نیز ... من و تو را هم پیش خواهد آمد .اگر باب یا لیتنی کنت معکم هنوز گشوده است، چرا آن باب دیگر باز نباشد که : لعن الله امه سمعت بذلک فرضیت به ؟[7] "

حساسیت این انتخاب از آن روست که عرصه تقابل عقل معاش گرا و آسوده طلب با عشق حقیقت خواه است. تضادی که سراسر حیات انسان را پوشانده است و انسان و حیات او در این تضاد معنا می شود : "عقل می گوید بمان و عشق می گوید برو... و این هر دو، ‌عقل و عشق را، خداوند آفریده است تا وجود انسان در حیرت میان عقل و عشق معنا شود [8]."

ابتلائات وسیله روشن شدن حقیقت درونی هر انسان است. در نتیجه ابتلائات است که شیاطین پنهان در زوایای تاریک درون انسان رسوا میگردند. اگر ابتلائات نبودند انسان همه عمر غافل می ماند و حتی لحظه ای به خود نمی آمد.

شهید آوینی انسان و زندگی را چنین می بیند :

" طوفان کربلا ، طوفان ابتلایی است که انسانیت را درخود گرفته و آن کرانه های فراغت، سراب های غفلتی بیش نیست . انسان کشتی شکسته طوفان صدفه نیست، رها شده بر پهنه اقیانوس آسمان؛ انسان قلب عالم هستی و حامل عرش الرحمن است، و این سیاره؛ عرصه تکوین . اینجا پهنه اختیار انسان است و آسمان عرصه جبروت ، و امرتکوین در این میانه تقدیر می شود... آه از بار امانت که چه سنگین است.[9]  "

 

3 - نکته برجسته دیگر که به نوعی بر همه موارد دیگر برتری دارد، نوع نگاه شهید آوینی به واقعه کربلا است. صحرای کربلا نماد عرصه مبارزه حق جویان و ابتلای دینداران در همه اعصار می باشد و کاروان کربلای اندیشه آوینی در طول تاریخ در حرکت است و صحنه عاشورا دائما در جریان.

به عبارت دیگر شهید آوینی کربلا را چنان طرح و توصیف می نماید که حدیث مشهور کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا در آن متجلی می گردد. ایشان برای اثبات مدعای خود در چند بخش مختلف کتاب چنین استدلال می نماید :

". . . ای دل ، نیک بنگر که زبان رمز ، چه رازی را با تو باز می گوید :‌ کل ارض وجه الله .یعنی هر جا که پیکر صد پاره تو بر زمین افتد، آنجا کربلاست ؛ نه به اعتبار لفظ و استعاره، که در حقیقت. و هر گاه که عَلَم قیام تو بلند شود عاشوراست ؛باز هم نه به اعتبار لفظ و استعاره . و اگر آن قافله را قافله عشق خواندیم در سفر تاریخ ، یعنی همین.[10] "

". . . خدایا ، چگونه ممکن است که تو این باب رحمت خاص را تنها بر آنان گشوده باشی که درشب هشتم ذی الحجه سال شصتم هجری مخاطب امام بوده اند ،‌ و دیگران را از این دعوت محروم خواسته باشی ؟ آنان را می گویم که عرصه حیاتشان عصری دیگر از تاریخ کره ارض است . هیهات ما ذلک الظن بک ـ ما را از فضل تو گمان دیگری است . پس چه جای تردید؟ راهی که آن قافله عشق پای در آن نهاد راه تاریخ است و آن بانگ الرحیل هر صبح در همه جا بر می خیزد. واگر نه ، این راحلان قافله عشق ، بعد از هزار و سیصد چهل و چند سال به کدام دعوت است که لبیک گفته اند؟[11]  "

" . . . و تو ، ای آن که در سال شصت و یکم هجری هنوز در ذخایر تقدیر نهفته بوده ای و اکنون ، در این دوران جاهلیت ثانی و عصر توبه بشریت ، پای به سیاره زمین نهاده ای ، نومید مشو ، که تو را نیز عاشورایی است و کربلایی که تشنه خون توست . . .[12] "

 

4 - مهمترین بخش این کتاب طرح عواملی در زندگی فردی است که بی توجهی به آنها می تواند منجر به جدایی از کاروان کربلا در هر برهه زمانی شود. اعم از عللی که بسیاری را از همراهی این کاروان بازداشته است و عللی که بازمانده ها را به کاروان برگردانده است. پیرامون هر یک از این موارد می توان سطرها نوشت. لیکن در این نوشتار به طرح کوتاه آنها با کلام سید مرتضی آوینی اکتفا می نماییم :

 

تعلق

"تو را نیز عاشورایی است و کربلایی که تشنه خون توست . . .انتظار می کشد تا تو زنجیر خاک از پای اراده ات بگشایی و از خود و دلبستگی هایش هجرت کنی ...[13] "

"نخست عمربن سعد دل به محال سپرده است که شاید بتواند دنیا و آخرت را با هم جمع کند و این توهم شیطانی همه آن کسانی است که دین را می خواهند اما نه به آن بها که دل از دنیا ببرند.[14] "

خوف ، شک و شرک

"خوف ،فرزند شک است و شک ، زاییده شرک و این هرسه ، خوف و شک و شرک ، راهزنان طریق حقند... که اگر با مرگ انس نگیری ، خوف ، راهِ تو را خواهد زد و امام را در صحرای بلا رها خواهی کرد[15]. "

غفلت

"آنچه حُر را در دستگاه بنی امیه نگه داشته ، غفلت است ... غفلتی پنهان . شاید تعبیر « غفلت در غفلت » بهتر باشد ، چرا که تنها راه خروج از این چاهِ غفلت آن است که انسان نسبت به غفلت خویش تذکر پیدا کند.[16] "

ترس از مرگ

"بگذار بگویم که طلسم شیطان ترس از مرگ است و این طلسم نیز جز در میدان جنگ نمی شکند...[17] "

عبادت مشروط

" تن ضحاک بن عبدالله همه عاشورا، ازصبح تا غروب، به همراه اصحاب عاشورایی امام عشق بود، اما جانش ، حتی نفسی به ملکوتی که آن احرار را بار دادند راه نیافت ، چرا که بین خود و حسین شرطی نهاده بود. « عبادت مشروط » کرم ابریشمی است که در پیله خفه می شود و بال های رستاخیزی اش هرگز نخواهد رست. این شرطی بود بین او و حسین ... و اگرچه دیگری را جز خدای از آن آگاهی نبود، اما زنهار که لوح تقدیر ما بر قلم اختیار می رود!.[18]"

یقین مطلق

"ماندن در صف اصحاب عاشورایی امام عشق تنها با یقین مطلق ممکن است ...[19] "

صداقت

" قدم صدق هرگز بر صراط نمی لرزد؛ حُر صادق بود و از‌ آغاز نیز جز در طریق صدق نرفته بود... احرار را چه بسا که مکر لیل و نهار به دارالاماره کوفه بکشاند، اما غربال ابتلائات هیچ کس را رها نمی کند و اهل صدق را، طوعاً یا کرهاً ، از اهل کذب تمییز می دهد ...[20] "

 

کلام آخر آنکه آوینی در پرتو چنین نگاهی به عاشورا در مثلث انسان، دنیا و دین سعی نموده است تا واقعه کربلا را،  الگویی برای زندگی امروزی ارائه نماید و انسانهایی همچون آوینی در مواجهه اینچنینی با عاشورا پرورش می یابند.



[1] - شهید سید مرتضی آوینی، فتح خون، نشر ساقی، تهران، 1379، فصل اول ، ص 15

[2] - همان ،  فصل پنجم، ص 64

[3] همان ، فصل 4 ص 52

[4] همان ، فصل هفتم ص 84

[5] همان ، فصل ششم ص 70

[6] همان ، فصل نهم ص 110

[7] همان ، فصل چهارم ص 50

[8] همان ، فصل سوم ص 35

[9] همان ، فصل نهم ص 110

[10] همان ، فصل پنجم ص 60

[11] همان ، فصل سوم ص 37

[12] همان ، فصل چهارم ص 43

[13] همان ، فصل چهارم ص 43

[14] همان ، فصل هفتم ص 94

[15] همان ، فصل ششم ص 79

[16] همان ، فصل چهارم ص 50

[17] همان ، فصل ششم ص 76

[18] همان ، فصل هشتم ص 103

[19] همان ، فصل ششم ص 78

[20] همان ، فصل هشتم ص102

 
این مطلب برای شماره یازده هابیل نوشته شده است.
دریافت نشریه هابیل ویژه سید مرتضی آوینی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی